معنی بررسی جزئیات
حل جدول
فرهنگ واژههای فارسی سره
ریزگان
فرهنگ عمید
جزئیه
لغت نامه دهخدا
بررسی. [ب َرْ، رَ / رِ] (حامص مرکب) بازرسی. تفتیش. تنقیب. (یادداشت مؤلف). فحص. (یادداشت مؤلف). پرسش. پرس و جو.
- بررسی شدن، تفتیش شدن. بازرسی شدن.
|| امعان نظر در نوشته ای. غوررسی و اظهار نظر در محتوای کتابی یا مقاله ای. مطالعه. اقتراح.
فارسی به عربی
تشاور، دراسه، مسح
فارسی به ایتالیایی
فارسی به آلمانی
Abgeben, Einhalten, Kontrolle (f), Prüfen, Scheck (m), Studium
معادل ابجد
893